عدالت و جایگاه آن در قرآن


از مهم ترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است. طرح مسایلی هم چون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است. چرا که هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست. جامعه ای که این مقولات را مطرح نمی کند، خبر از بی نیازی خود نمی دهد بلکه غفلت و بی دردی  و انحطاط خود را آشکار می سازد. از آن جا که عدالت اولاً: موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و ثانیاً: در دین تاکید بسیاری بر آن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دین داری است و هم شرط انسانیت. طبق دیدگاه بعضی از اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد می شود.1...

جایگاه عدالت در علم و اخلاق:

عدل و عدالت یکی از اساسی ترین مفاهیم در باب سخن از عقل عملی است. حکیمان با تقسیم عقل به دو قسم عقل عملی و عقل نظری بر این باورند که دامنه عقل عملی محدود به مفاهیمی هم چون تحسین عدالت، علم، شجاعت و تقبیح ظلم است.2 البته حق این است که علم و شجاعت نیز وقتی پسندیده اند که مطابق عدالت باشند و الا علم آتش افکن و شجاعت مظلوم شکن نیز کم نبوده و نیست و حتی مفهوم شریفی چون راستگویی وقتی قابل تحسین است که بر طبق عدالت باشد وگرنه صداقتی که به ویرانی و خون ریزی بیانجامد که هیچ ستایش عاقلانه ای را در خور نخواهد بود. با بیان فوق می توان گفت که عدالت مفهومی در عرض سایر مفاهیم اخلاقی نیست بلکه اساسا عدالت معیاری است که می تواند سنگ محک تمام ارزش های دیگر و سنگ بنای تمامی ابعاد زندگانی انسانی باشد.

تعریف عدالت:

افلاطون معتقد است که عدالت امری نسبتا پیچیده است که تنها تربیت یافتگان دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و به یاری حس و تجربه نمی توان به آن رسید.3 از نظر ارسطو عدالت«فضیلتی است که به موجب آن باید به هر کس آن چه را حق اوست داد.»4 تعریف مورد نظر شهید مطهری مشابه تعریف ارسطو است که حقوق افراد را باید رعایت کرد و حق هر ذی حقی را به او داد.5 علامه طباطبایی معنای اصلی عدالت را اقامه مساوات میان امور می داند به این که«به هر امری آن چه سزاوار است بدهی تا همه امور مساوی شود به هر یک در جای خود که مستحق آن است قرار گیرد.»6 البته قاعدتا مراد از تساوی بین امور وقتی است که بین آن امور از جهت اختصاصات و استحقاقات تساوی برقرار باشد. چرا که نباید عدل را به تساوی و نفع هر گونه تبعیض معنی کرد. زیرا این معنی ایجاب می کند که هیچ استحقاقی رعایت نشود و به همه به یک چشم نظر شود و این عدالت عین ظلم است. نهایتا در تعریف عدالت باید گفته آن چه متسالم علیه است این است که: عدم تبعیض رعایت مساوات میان همگان – البته با استحقاق های مساوی – اگر هم به عنوان تعریف عدالت پذیرفته نشود لااقل یکی از لوازم اصلی آن است.

اقسام عدالت

در یک تقسیم بندی کلی می توان عدالت را به دو نوع الهی و بشری تقسیم کرد: عدل الهی یعنی این که خداوند نسبت به آن چه امکان وجود یا اکمال در وجود دارد رعایت استحقاق را می کند و به آن افاضه وجود یا رحمت می کند. یعنی هر موجودی هر درجه از وجود و اکمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند و ظلم یعنی منع فیض و امساک وجود از موجودی که استحقاق دارد. 7 عدالت بشری نیز خود قابل تقسیم به دو نوع عدالت فردی و عدالت اجتماعی است. مراد از عدالت فردی همان است که در علم اخلاق در باب تبدیل قوای چهارگانه، عاقله، عامله، شهویه و غضبیه از آن بحث می شود. عدالت اجتماعی در زمینه تعامل انسان در محیط و اشیا متولد می شود. این نوع عدالت بیشتر به حقوق فی نفسه انسان ها و حقوق مربوط به روابط افراد جامعه با یکدیگر مربوط می شود. مبنای عدالت اجتماعی حقوقی است که انسان ها به صرف انسان بودن و به دلیل عضویت در اجتماع از آن ها برخوردارند. شاخصه های زیر را برای عدالت اجتماعی می توان شمرد: عدالت اداری، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی، عدالت سیاسی و... .

انواع حق و نظر قرآن در رابطه با آن ها

قرآن و حقوق بشر:

الف) حق حیات: نخستین حق طبیعی انسان ها حق حیات است. از دیدگاه قرآن حیات هر انسان به اندازه حیات تمامی انسان ها ارزش دارد: من قتل نفس بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا(مائده، 5/32) در نگاه قرآن به مسأله حیات انسان ها فراتر از حق نظر شده و از آن به عنوان تکلیفی بر عهده هر شخصی یاد شده است به این معنی که هر فرد موظف به حفظ حیات خود: لا تلقوا با یدیکم الی التهلکه(بقره، 2/195) و نجات جان افرادی است که در معرض خطر قرار دارند.
ب)حق داشتن کرامت: در دیدگاه قرآن انسان موجودی است که توان رسیدن به مقام خلیفة الهی را داراست و خداوند در او از روح خود دمیده است: و نفخت فیه من روحی؛ و به او کرامت عطا کرده است: و لقد کرمنا بنی آدم(ص، 38/72).
ج) برقراری مساوات: مساواتی که قرآن میان انسان ها قایل است شامل دو قسمت عمده مساوات در اصل انسانیت و مساوات در حقوق و اجرای قوانین و احکام می باشد، که جهت اثبات این مطلب می توان به ترتیب به آیات زیر اشاره کرد:
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل ان اکرمکم عندالله اتقیکم(حجرات، 49/13) ای مردم، شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گرداندیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(نساء، 4/58) خداوند به شما فرمان می دهد که سپرده ها را به صاحبان آن ها رد کنید و چون میان مردم داوری کنید عدالت را رعایت کنید. در تفسیر المیزان در ذیل آیه و امرت لاعدل بینکم(شوری، 42/15) آمده است: معنای جمله مورد بحث این است که من مأمور شده ام بین شما عدالت را برقرار کنم، یعنی همه را به یک چشم ببینم، قوی را بر ضعیف و غنی را بر فقیر و کبیر را صغیر مقدم ندارم و سفید را بر سیاه و عرب را بر غیر عرب و هاشمی را و یا قریشی را بر غیر آنان برتری ندهم. 8 پس از نگاهی اجمالی که به مساله حقوق انسان ها از دیدگاه قرآن شد، اینک به بررسی مسأله عدالت از دیدگاه قرآن به عنوان یکی از اهداف اساسی حکومت می پردازیم.

تامین عدالت در قرآن:

عدالت در ستون دینی عامل دوام و بقای حکومت ها دانسته شده و مهم ترین هدف پیامبران الهی را تشکیل می دهد: ولقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط(حدید، 57/25) به راستی پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن ها کتاب ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند. ولکل امه رسول فاذاجاء رسولهم قضی بینهم و هم لا یظلمون(یونس،10/47) و هر امتی را پیامبری است پس چون پیامبرشان بیاید میان شان به عدالت داوری می شود و به آنان ستم نرود. شهید مطهری در باب اهمیت عدالت می نویسد: کلام اسلامی بیش از هر چیز به مساله عدل پرداخت، فقه اسلامی قبل از هر چیز مساله عدل برایش مطرح شد و در جهان سیاست اسلامی بیش از هر کلمه ای کلمه عدل بگوش می خورد.9 بطور کلی در اعتقاد مومنان عدالت هم منشأ احکام دینی است و هم مقتضای آن ها، و حکمی که عادلانه نباشد دینی نیست هیچ حکم قانونی در نظام اسلام نیست مگر این که از عدل سرچشمه گرفته است و عدالت در اسلام از اصولی است که هیچ تخصیص بردار نیست. 10 اهمیت و جایگاه والای عدالت در اسلام از یک طرف و وابستگی تحقق آن به ابزارهای حکومتی و قدرت از طرف دیگر نشان گر آن است که حکومت دینی ناگریز است که عدالت را به عنوان یکی از اهداف اساسی خود برگزیدن تا از مسیر دینی بودن خارج نشود. آیات بسیاری در قرآن در باب لزوم توجه به تامین و برقراری قسط و عدل در قرآن به چشم می خورد که در این جا به قدر حوصله پژوهش به نمونه های مختصری از آن ها اشاره می شود:

1. عدالت قضایی

خداوند خطاب به داوود(ع) که از نخستین پیامبرانی است که به تشکیل حکومت پرداخته است از او می خواهد که بین مردم به حق داوری کند و از خواهش های نفسانی پیروی نکند: یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس و لا تتبع الهوی(ص، 38/26) ای داوود، ما ترا در زمین خلیفه گرداندیم پس در میان مردم به حق داوری کن و از هوی پیروی نکن. در آیه دیگری آمده است: ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(نساء، 4/58) خداوند، به شما فرمان می دهد که سپرده ها را به صاحبان آن ها رد کنید و چون میان مردم داوری می کنید به عدالت داوری کنید.

2. عدالت اقتصادی

علامه طباطبائی در ذیل آیه قل امر ربی بالقسط، با بیان این که راغب قسط را«بهره عادلانه» معنی کرده است می گوید: پس مقصود از جمله مزبور این خواهد بود که بگو پروردگار من به گرفتن بهره عادلانه و ملازمت و میانه روی در همه امور و ترک افراط و تفریط کرده است.12هم چنین در ذیل آیه: «ولقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»(حدید، 57/25) در تفسیر المیزان به نقل از برخی مفسران آمده است که معنای آیه این است: ما ترازو را نازل کردیم تا مردم را به عدالت در معاملات خود عادت دهیم، در نتیجه دیگر خسارت و ضرری نبینید، اختلالی در، وزن ها پدید نیاید و نسبت میان اشیا مضبوط شود چون قوام اجتماع به معاملاتی است که بین آنان دایر است و یا مبادلاتی که با دادن کالا و گرفتن آن کالا صورت می گیرد و معلوم است که قوام این معادلات و مبادلات در خصوص کالاهایی که باید وزن شود به این است که نسبت میان آن ها محفوظ شود و این کار را ترازو انجام می دهد.13 هم چنین قرآن به این فروشندگانی که در امر خرید و فروش جانب عدالت را رعایت نمی کنند وعده عذاب داده است: ویل للمطففین. الذین اذاکتالوا علی الناس یستوفون. و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون.(مطففین، 83/1تا3) وای بر کم فروشان. که چون از مردم پیمانه ستانند تمام ستانند – و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند به ایشان کم دهند.

3. عدالت سیاسی

منظور از عدالت سیاسی این است که طبقه فرمانروا حقوق سیاسی مردم را عطا کند و مردم نیز حقوق طبقه حاکم را، حقوق طبقه حاکم همان اطاعت است و البته طبق بیان امام علی(ع) نصیحت و تذکر به حاکم در حضور و غیبت، نیز حقی است که حاکم بر مردم دارد. در قرآن خطاب به مومنان آمده است: اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم.(نساء، 4/59) خداوند را اطاعت کنید و از رسول و صاحب امرتان فرمان ببرید. پیرامون حقوق سیاسی مردم نیز می توان به آیات مربوط به مشورت و شوری مثل: و امرهم شوری بینهم و آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد: کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر. نتیجه این که در قرآن عدالت به صورت بسیار گسترده مورد توجه و عنایت واقع شده است. عدالت به معنای فردی رسالت انبیاء معرفی شده است: ولقد ارسلنا رسلنا... لیقوم الناس بالقسط. در باب ارتباط این دو با هم باید گفت عدالت بیرونی و اجتماعی پرتوی از عدالت درونی و فردی است. 14 مادام که آدمیان از درون الزام و تعهدی به اخلاق نداشته باشند و فقط از قوانین قضایی و حقوقی بترسند بار عدالت به سر منزل کمال انسانی نخواهد رسید. آیات ابتدایی سوره مطففین حاوی توجه به هدایت انسان در قالب عدالت فردی و اجتماعی در کنار یکدیگر است.

پی نوشت ها:
1- محمد رضا حکیمی، جامعه سازی قرآنی/ چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.
2- محمد رضا مظفر، اصمول فقه، 2/222، چاپ چهارم، قم، موسسه مطبوعاتی  اسماعیلیان،1370.
3- ناصرکاتوزیان، حقوق و عدالت، نقد و نظر، شماره 2 و3 /35، 1376.
4- همان/ 27.
5- مرتضی مطهری، عدل الهی/ 59 – 62، چاپ دوم، انتشارات صدرا، بی تا.
6- سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، 12/ 276، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364.
7- عدل الهی/ 63.
8- المیزان، 18/ 46.
9- عدل الهی/ 38.
10- جعفر سبحانی، معالم الحکومه الاسلامیه/ 409، اصفهان، بی جا، بی تا.
11- محمد رضا حکیمی، الحیاه، 2/ 413، چاپ سوم، تهران، دائرالطباعه والنشر، 1360.
12- المیزان، 8/ 90- 91.
13- همان، 27/ 301.
14- همان، 12/ 475.

نویسنده: عبدالرضا احمدی
منبع: فصلنامه بینات 46

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد